9
خرداد
1402

هر روز نقاشیها و قصههای کوتاهی به قلم کودکان برای قصه باف ارسال میشود. ما آنها را با شما عزیزان به اشتراک میگذاریم. شما هم میتوانید قصههای خود را برای ما ارسال کنید.
قصه باف: قصه امروز از یاسمین سید صالحی شش ساله
یه روزی تو یکی از روزها یه دایناسوری بود که دلش میخواست یه دوست آدمی پیدا کنه.
از این که با هیچ آدمی دوست نبود خیلی ناراحت بود.
یه روزی اون چشماشو باز کرد و دید بال دراورده.
گفت: حالا برم یه دوست آدمی پیدا کنم.
تو هوا داشت پرواز میکرد یه دفعه یه آدم واقعی دید.
با آدمه دوست شد و اون رو سوار خودش کرد.
از این که با آدمی دوست شده بود خوشحال بود.
داشت با آدمی میرفت که آدمه یه دفعه افتاد توی آب.
اولش نزدیک بود خفه بشه ولی یه دفعه دید یه پری دریایی اومد کنارش.
اون پری دریایی آدمه رو نجات داد و دایناسور خیالش راحت شد.
اولین دیدگاه را شما ثبت کنید